داستان کیومرث در شاهنامه، یکی از مهمترین و قدیمیترین افسانههای ایران باستان است.
کیومرث، نخستین انسان و نخستین شاه جهان است. او توسط اهورامزدا، خالق همه چیز، انتخاب شد تا به عنوان اولین فرمانروای زمین عمل کند. کیومرث در کوهستانها زندگی میکرد و به مردم شکار کردن و استفاده از پوست حیوانات را برای پوشاندن بدنشان آموزش داد. او مردم را به ساختن خانههای محکم و پایدار برای محافظت از طبیعت و بلایای طبیعی هدایت کرد. در این دوران، مردمان در صلح و آرامش زندگی میکردند و عشق و محبت میان آنها حکمفرما بود.
اما اهریمن، دشمن بزرگ اورمزد و نماینده شر، از دیدن شکوه و عظمت کیومرث و مردمش خشمگین شد. او تصمیم گرفت تا به هر قیمتی که شده، فرمانروایی کیومرث را نابود کند. اهریمن بلاها و بیماریهای فراوانی به سرزمین کیومرث فرستاد تا مردم را از بین ببرد. کیومرث که شاهی دلیر و شجاع بود، با تمام توان در مقابل اهریمن ایستادگی کرد و تلاش کرد تا مردمش را نجات دهد. با وجود تمام تلاشهای کیومرث، اهریمن موفق شد او را در یک نبرد بزرگ به قتل برساند.
با مرگ کیومرث، غم بزرگی بر سرزمینها سایه افکند. اما این پایان راه نبود؛ سیامک، پسر شجاع و دلیر کیومرث، قدم به میدان گذاشت تا راه پدرش را ادامه دهد. سیامک نیز همچون پدرش با شجاعت به مبارزه با اهریمن پرداخت، اما در این نبرد نیز کشته شد. مرگ سیامک، مردم را بیش از پیش غمگین و نگران کرد.
با این حال، هوشنگ، نوه کیومرث، با ارادهای پولادین و شجاعتی بینظیر به مبارزه با اهریمن پرداخت. او توانست با خرد و تدبیر، اهریمن و نیروهایش را شکست داده و زمین را از شر و پلیدی پاک کند. با پیروزی هوشنگ، دوران جدیدی از صلح و شکوه آغاز شد. مردم از او به عنوان یک شاه عادل و دانا یاد کردند و دوران او به عنوان یکی از بهترین دورانهای تاریخ ایران شناخته شد.
داستان کیومرث، نمونهای از مبارزه خیر و شر و پیروزی نهایی خوبیها بر پلیدیها است و نشاندهنده ارزشهای والای انسانی مانند شجاعت، اراده و عشق به میهن و مردم است. این داستان هنوز هم در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای دارد و به عنوان یکی از گنجینههای ادبیات فارسی شناخته میشود.